کد مطلب:1235 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:441

احــکام مــزارعه
مسأله 2235 ـ مزارعه آنست كه مالك با زارع به این قسم معامله كند كه زمین را در اختیار او بگذارد، تا زراعت كند و مقداری از حاصل آنرا به مالك بدهد.



مسأله 2236 ـ مزارعه چند شرط دارد:



اول ـ آنكه صاحب زمین به زارع بگوید زمین را به تو واگذار كردم در مدت یكسال به نصف حاصل آن مثلاً، و زارع هم بگوید قبول كردم، یا بدون این كه حرفی بزنند، مالك زمین را واگذار كند و زارع قبول نماید، ولی در این صورت تا زارع مشغول كار نشده مالك و زارع می توانند معامله را بهم بزنند.



دوم ـ صاحب زمین و زارع هر دو مكلف و عاقل باشند و با قصد و اختیار خود مزارعه را انجام دهند، و سفیه نباشند یعنی مال خود را در كارهای بیهوده مصرف نكنند.



ســوم ـ مالك و زارع از تمام حاصل زمین ببرند، پس اگر مثلاً شرط كنند كه آنچه اول یا آخر می رسد، مال یكی از آنان باشد مزارعه باطل است.



چهارم ـ سهم هر كدام نصف یا ثلث حاصل و مانند اینها باشد، پس اگر مالك بگوید در این زمین زراعت كن، هر چه می خواهی به من بده صحیح نیست.



پنـجم ـ مدتی را كه باید زمین در اختیار زارع باشد معین كنند، و باید مدت به قدری باشد كه در آن مدت به دست آمدن حاصل ممكن باشد.



شــشم ـ زمین قابل زراعت باشد و اگر زراعت در آن ممكن نباشد اما بتوانند كاری كنند كه زراعت ممكن شود، مزارعه صحیح است.



هفـتم ـ اگر منظور هر كدام آنان زراعت مخصوصی است، چیزی را كه زارع باید بكارد معین كنند، ولی اگر زراعت معینی را در نظر ندارند، یا زراعتی را كه هر دو در نظر دارند معلوم است، لازم نیست آن را معین نمایند.



هشتـم ـ مالك زمین را معین كند، پس كسی كه چند قطعه زمین دارد و با هم تفاوت دارند، اگر به زارع بگوید در یكی از این زمینها زراعت كن و آنرا معین نكند، مزارعه باطل است.



نهـم ـ خرجی را كه هر كدام آنان باید بكنند معین نمایند، ولی اگر خرجی را كه هر كدام باید بكنند معلوم باشد، لازم نیست آنرا معین نمایند.



مسأله 2237 ـ اگر مالك با زارع قرار بگذارد كه مقداری از حاصل برای او باشد، و بقیه را بین خودشان قسمت كنند، چنانچه بدانند كه بعد از برداشتن آن مقدار چیزی باقی می ماند، مزارعه صحیح است.



مسأله 2238 ـ اگر مدت مزارعه تمام شود و حاصل بدست نیاید، چنانچه مالك راضی شود كه با اجاره یا بدون اجاره زراعت در زمین او بماند و زارع هم راضی باشد مانعی ندارد، و اگر مالك راضی نشود، می تواند زارع را وادار كند كه زراعت را بچیند، و اگر برای چیدن زراعت ضرری به زارع برسد لازم نیست عوض آنرا به او بدهد مگر آنكه خود مالك زمین زراعت را بكَند، كه در این صورت لازم است عوض آنرا بدهد، ولی زارع اگر چه راضی شود كه به مالك چیزی بدهد، نمی تواند مالك را مجبور كند كه زراعت در زمین بماند، مگر آنكه از كندن ضرر مهمی به زارع برسد و از ماندن ضرر به مالك نرسد.



مسأله 2239 ـ اگر به واسطه پیش آمدی زراعت در زمین ممكن نباشد، مثلاً آب از زمین قطع شود، مزارعه بهم می خورد، و اگر زارع بدون عذر زراعت نكند، چنانچه زمین در تصرف او بوده و مالك در آن تصرفی نداشته است، باید اجاره آن مدت را به مقدار قرارداد، به مالك بدهد.



مسأله 2240 ـ اگر مالك و زارع صیغه خوانده باشند، بدون رضایت یكدیگر نمی توانند مزارعه را بهم بزنند، و نیز اگر مالك بقصد مزارعه زمین را به كسی واگذار كند، بعد از آنكه او مشغول عمل شد، جایز نیست بدون رضایت یكدیگر معامله را بهم بزنند، ولی اگر در ضمن خواندن صیغه مزارعه شرط كرده باشند، كه هر دو یا یكی از آنان حق بهم زدن معامله را داشته باشند، می توانند مطابق قراری كه گذاشته اند معامله را بهم بزنند.



مسأله 2241 ـ اگر بعد از قرارداد مزارعه، مالك یا زارع بمیرد، مزارعه بهم نمی خورد، و وارثشان به جای آنان است، ولی اگر زارع بمیرد و شرط كرده باشند كه خود زارع زراعت را انجام دهد، مزارعه بهم می خورد، و چنانچه زراعت نمایان شده باشد، باید سهم او را به ورثه اش بدهند، و حقوق دیگری هم كه زارع داشته، ورثه او ارث می برند، ولی نمی توانند مالك را مجبور كنند كه زراعت در زمین باقی بماند مگر آنكه از كندن ضرر مهمی به ورثه برسد و از ماندن ضرر به مالك نرسد.



مسأله 2242 ـ اگر بعد از زراعت بفهمند كه مزارعه باطل بوده، چنانچه تخم مال مالك بوده، حاصلی هم كه بدست می آید مال اوست، و باید مزد زارع و مخارجی را كه كرده و كرایه گاو یا حیوان دیگری را كه مال زارع بوده و در آن زمین كار كرده به او بدهد، و اگر تخم مال زارع بوده زراعت هم مال اوست، و باید اجاره زمین و خرجهائی را كه مالك كرده و كرایه گاو یا حیوان دیگری كه مال او بوده و در آن زراعت كار كرده به او بدهد.



مسأله 2243 ـ اگر تخم مال زارع باشد و بعد از زراعت بفهمند كه مزارعه باطل بوده، چنانچه مالك و زارع راضی شوند كه با اجرت یا بی اجرت، زراعت در زمین بماند اشكال ندارد، و اگر مالك راضی نشود، پیش از رسیدن زراعت هم می تواند زارع را وادار كند كه زراعت را بچیند و زارع اگر چه راضی شود چیزی به مالك بدهد، نمی تواند او را مجبور كند كه زراعت در زمین بماند مگر در صورت ضرر، و نیز مالك نمی تواند زارع را مجبور كند كه اجاره بدهد، و زراعت را در زمین باقی بگذارد.



مسأله 2244 ـ اگر بعد از جمع كردن حاصل و تمام شدن مدت مزارعه ریشه زراعت در زمین بماند، و سال بعد دو مرتبه حاصل دهد، چنانچه مالك و زارع از زراعت صرف نظر نكرده باشند، حاصل سال دوم را هم باید مثل سال اول قسمت كنند.